چند نفر از همبندیان سارا تبریزی، زن جوانی که چندی پس از آزادی از بازداشت در شرایط نامعلوم درگذشته، میگویند مرگ او «به هر شکل و تحت هر شرایطی که رقم خورده باشد، مسئولیت آن با حکومت است.»
در این نامه، که چند زندانی سیاسی سرشناس بند زنان زندان اوین آن را امضا کردهاند آمده است که در یک هفتهای که سارا تبریزی در بند زنان بوده، او را وحشتزده و عصبی دیدهاند.
بر این مبنا خانم تبریزی از تنهایی خود در سلول انفرادی تعریف کرده و « وحشتش از عملی شدنِ تهدیدهای بازجو» و به گفته او بعد از سه شب بازداشت در سلول انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات، «از شدت ضربان قلب و حملههای عصبی به بهداری منتقل و بعد از تجویز پزشک به سلول چند نفره برده شد» اما همچنان در بازجویی تحت فشار بود که اگر «همکاری» نکند به انفرادی بازگردانده میشود.
قوه قضاییه ایران بازداشت و مرگ سارا تبریزی را تایید کرده اما گفته که دلیل بازداشت او «استفاد از اسناد و گذرنامه جعلی برای خروج از کشور» بوده، برای او حکم حبس تعلیقی صادر شده بود. قوه قضاییه در اطلاعیهاش گفت که بنا به «بررسیهای دقیق صورتگرفته» سارا تبریزی در هفتههای اخیر از سوی هیچ نهاد امنیتی یا قضایی احضار نشده بود.
روز پنجشنبه شبکه ایران اینترنشنال خبر داد که یک زندانی سیاسی سابق، که در جریان تلاش برای سفر به بریتانیا بازداشت شده بود، یک روز پس از احضار به وزارت اطلاعات در روز چهار فروردین، جانش را از دست داده است
ایران اینترنشنال نوشت که توهین به علی خامنهای در کنار تلاش برای استفاده از گذرنامه و مدارک جعلی از اتهامات سارا تبریزی بوده است.
بر مبنای آن گزارش، خانم تبریزی تهدید شده بود که در صورت عدم همکاری با وزارت اطلاعات شاهد انتشار محتوای خصوصی که در گوشی موبایلش بوده خواهد بود.
مرگ سارا تبریزی چندمین مورد از درگذشت بازداشتشدگان پس از آزادی است که در شرایط مبهمی رخ میدهد.
یلدا آقافضلی یکی از معترضان بازداشتی اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» بود که پنج روز پس از آزادی جانش را از دست داد. در حالی که برخی رسانهها از خودکشی این زن جوان نوشتند، انتشار یک فایل صوتی از خانم آقافضلی که در آن از ابراز پشیمانی نکردن شادمان بود بازتاب فراوانی داشت.
علاوه بر این موارد قابل توجهی وجود دارد که زندانیان در حالی که در بازداشت و تحت مسئولیت دستگاههای قضایی و امنیتی هستند جانشان را از دست میدهند. در مواردی شواهدی از شکنجه وجود دارد و در مواردی نیز علت مرگ مبهم است.
یکی از شاخصترین این موارد مهسا (ژینا) امینی بود که کشته شدنش در بازداشت گشت ارشاد به اعتراضات دامنهدار سراسری انجامید
زندانیان سیاسی محبوس در بند زنان اوین سارا تبریزی را زن جوانی توصیف کردهاند «قصد داشت ایران را به مقصد آرزوهایش ترک کند. اگر سارا در جامعهای آزاد، بدون سرکوب و بدون تبعیض، ستم و استثمار زندگی میکرد، نه تصمیم به ترک کشور میگرفت و نه دچار چنین پایان تلخی میشد.»
آنها گفتهاند پس از آزادی خانم تبریزی بازجو به طور مکرر با او تماس میگرفته و پیشنهاد همکاری میداده و به بازداشت دوباره و افشای اطلاعات خصوصی تهدیدش میکرده است.
امضاکنندگان نامه گفتهاند: «این مرگ به هر شکل و تحت هر شرایطی که رقم خورده باشد، مسئولیت آن با حکومت است. همچون مرگ هزاران نفری که تحت سیطرهی حکومتها، طی دههها دیکتاتوریِ فاشیستی سر به دار، سر به نیست و مفقود شدهاند. همچون بسیارانی که چشمهایشان را از دست دادهاند یا به طریقی دچار نقص عضو شدند.»
نرگس محمدی، گلرخ ایرایی، آنیشا اسداللهی، ریحانه انصارینژاد، ناهید تقوی، مریم حاجحسینی، محبوبه رضایی و سپیده قلیان این نامه را امضا کردهاند و متن آن در اینستاگرام نرگس محمدی همرسانی شده است
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen
Hinweis: Nur ein Mitglied dieses Blogs kann Kommentare posten.